روز شمار عشق

یه خونه جدید برای ادامه راه، راهی که ما دو تا انتخاب کردیم تا با هم یکی بشیم

روز شمار عشق

یه خونه جدید برای ادامه راه، راهی که ما دو تا انتخاب کردیم تا با هم یکی بشیم

301

به نام خالق احساس

علی زهرا سلام.

سلام عزیز ترینم.نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده.نمیدونی چقدر دوست دارم.علی ما لحظه های خوب و قشنگ زیاد داشتیم ولی قشنگ ترینشونو وقتی تجربه کردم که دستام سرد بود و دستای تو گرم.اون وقت بود که حرارت عشقت مثل خون از دستت به دستم منتقل شد.از اون روز دلم بیشتر برات بیتابی می کنه.راستی نگران من نباش عزیز دلم من همیشه دستام سرده.کار مشترکمونو بیشتر تو زحمتشو کشیدی.با این که مایل نبودی ولی کمکم کردی.بچه ها رو هم راست میگی.بینهایت دوسشون دارم.مخصوصا اگر دختر و شیرین زبون باشن.علی دلم نمیخواد دیگه مثل اون وقت که فکر کردی من تب دارم و نگران نگام میکردی ببینمت.اگر گاهی نمیخندم دوست دارم خنده تو منو شاد کنه.خنده کسی که به تمام لحظه هامون قسم میخورم قشنگ ترین خنده دنیاست.

عزیز دلم برام همیشه بخند و ناراحتیاتو به من بگو.

خدایا دستای علیم همیشه گرم تر از دستای من باشه.عشقمو به تو میسپارم

301

به نام خدایی که زهرا ی منو آفرید

سلام

خوبی زهرا جان نمیدونی گه کیفی میده امروز آخه تونستم ازت جلو بزنم البته تو زندگی باید پا به پای هم بریم فقط یه جاهایی من باید جلو باشم چه هفته خوبی بود اگه گفتی چرا چون اولین کار مشترکمون رو انجام دادیم البته همش کار خودت بود من تماشاچی بودم .

زهرا آخرین بار که دستتو گرفتم ذستت خیلی سرد بود میگم روزه نگیر یا یکی در میون بگیر برات خوب نیست دستات خیلی یخ بود ولی پیشونیت خداروشکر خوب بود . زهرا میگم خیلی بچه هارو دوست داری چون وقتی میبینیشون تو چشات میبینم چقدر خوشحال میشی


زهرا دلم لک زده برای اون وقتی که سرتو میزاشتی روی سینم ..



خدا این هفته هم مراقب زهرای من باش