108
- شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۷ ق.ظ
به نام خالق باران و بهار سلام
عزیز ترینم تو کل دنیا.دلم برات تنگ شده آقاهه.اندازه سر سوزن شده.وای علی
جونم توروخدا زهرا رو ببخش که این چند روز نه درست حسابی بات حرف زده نه
چت کرده.خودم که خیلی دلم پر میزنه بات یه دل سیر حرف بزنم. آخه دوس ندارم
همش صدامون و یواش کنیم که از تو گوشی رد نشه.اینطوری اصلا بم نمیچسبه.ولی
بازم همین از هیچی بهتره.اگر همینم نباشه که من دغ میکنم. علی
جونم میبینی چقدر هوا قشنگه.همش نم بارون و بوی بهاره.شکوفه هام دیگه
آخراشه و همه جا داره سرسبز میشه.کلی هوا دو نفرست.یه عالمه پر از عشقه.علی
چند روز پیش که مدرسه بودم یه رگ قشنگ گرفت.رفتم پشت شیشه دفتر و داشتم
بیرون و نگاه می کردم و یاد اون وقت افتادم که تازه با هم آشنا شده
بودیم.دقیقا چهار سال پیش بود.یه بارون خوشگل آخرای بهار اومد.من و توم
گوشی دستمون بود.دوتاییمون رفتیم زیر بارون.خیلی خوب بود علی.درسته یکم
دیوونه بازی بود ولی اگر اونوقت اون دیوونه بازی و در نمی اوردم الان انقدر
خاطره های خوشگل نداشتم.علی ازت ممنونم که همه خاطره های من و قشنگ
کردی.همون طور که همه لحظه های الانم به خاطر وجود تو قشنگ و به یاد
موندنیه. علی جونم دارم روز شماری میکنم هفته دیگه بشه و بتونیم بازم با هم تو یه هوا نفس بکشیم.کلیم از دور یواشکی نگات کنم. وای
راستی علی هفته دیگه میخوای بری اردو.منم میرم اردو.ولی تو شبم
میمونی.ایشالا بت کلی خوش بگذره ماه من.کلی دعا میکنم به سلامتی بری و
برگردی. یه دنیا عاشقتم فرشته مهربونم زهرا خدای خوبم یه عالمه مواظب عزیز دلم من باش.بهار زندگیمو به خودت میسپارم علی جونم توم یه عالمه مواظب خود باش مهربونم علی به اندازه همه شکوفه های بهار دوست دارم بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس به امید دیدار روی مهربون تر از ماهت گل یاسم
- ۹۳/۰۲/۰۶