36
- شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ
به نام خدای خوب و مهربون
سلام همه دنیای من سلام خورشید خانوم روی زمین سلام زندگی من
ایشالا که زهرای مهربون من خوب خوب خوب باشه همه خونوادش که خونواده خود منم هستن سلامت باشن . زهرا جونم فرشته مهربون من یه عالمه دلم برات تنگ شده عزیزم . از همینجا یه عالمه بوس رو میفرستم توی هوا تا به تو برسه عشق نازنینم . عسل خوش قد و بالا و مهربون من الان که داری این پست رو میخونی کلی بوس تو هوا شناورن عزیزم دستتو از پنجره ببر بیرون بگیرشون کلیم بوس جاش تو هوا برای من بفرست عزیزم . انقدر دلم تنگ شده بگیرم چندتا بوس محکم ازت بردارم که نگو عزیزم به ویژه تو این چند روزه که زهرا جونم رو از نزدیک میدیم همه بوسا رو بجا لپش به هوا می دادم این چند روزم که شبا هیچی نرفتم ببینمش از نزدیک زهرای مهربونم رو.
زهرا جونم بعد خوندن روز شمار تو شروع کردن به نوشتن روز شمار یاد یه روز خیلی خوب افتادم یاد اولین باری که بهت گفتم دوست دارم توم اون روز برای اولین بار بهم گفتی دوسم داری اونم تلفنی یادش بخیر چه روز خوبی بود . یه روز بهاری که ابر بود کلی باد می اومد گاه گداریم نم نم بارون میزد رو سرمون . البته زهرا جونم خونه بود من با اون پیکان کرمیه رفتم بودم لب اون استخر بالای سد هی دور استخر میچرخیدم و تلفنی باهات حرف میزدم توم رفته بودی خونه عزیز خدابیامرز . دور استخر میچرخیدم هی میخواستم بگم دوست دارم هی تو دهنم نمیپرخید نه این که نخوام بگم ها نه برای اولین بار بود و رومم نمیشد چجوری بگم اخه میدونی که من فکر می کردم زهرا جونم یه خانوم معلم بزرگ عینکیه اونم از این عینک گرد بزرگا که همش مانتو و مقنعه سرشون میکنن با کفشای یکم پاشنه بلند در حدود سه چهار سانتی . برام سخت بود به زهرا به این خوشگلی بگم دوسش دارم از اون روز گفتم دوستون دارم اونم با کلی منو من هی میگفتم یه چیزی میخوام بگم تو میگفتی بگید اون روز خیلی روز خوبی بود بعد از اونجا هم که اومدم یعنی یکی اومد خونه عزیز تو نتونستی حرف بزنی قرار شد بعد خودت زنگ بزنی من از دم استخر اومدم تو کوچه بیمارستان وایسادم تو همون پیکانه شیشه هارو هم بخار گرفته بود رو شیشه بخار گرفته ماشین نوشتم زهرا و یه قلب دورش کشیدم ای کاش هیچ وقت پاک نمیشد البته مشکلی نیست چون اونو دیگه روی قلبم نوشتم بعدش دوباره زهرا زنگ زد بهم بازم کلی باهم حرف زدیم یادش بخیر مامان بابا رفته بودن سعر حج و قرار بود فرداش برگردن زهرام داشت برای استقبالشون اماده می شد . خاطره ها زهرا همیشه خوبن ادم اگه یاد اوریشون کنه خیلی خوبن و شیرین از این هفته به بعد میخوام یه چند هفته ای هر بار یکی از روزای شیرین اول اشنایمون رو برات بنویسم عزیزم . البته هر چی بیشتر تورو دارم روزا شیرین تر میشن روزای من و تو هر روزشون خاطرست زهرا جونم .
زهرا جونم نمیدونم چجوری با این همه غلط نوشتن من کنار میای عزیزم ولی بدون پشت تمام این غلط نوشتنا اینه که به کیبرد نگا میکنم ولی دارم همون خاطره ای رو که تعریف میکنم می بینم
خیلی دوست دارم
ممنونم ازت که هستی
ممنونم ازت که کنارم موندی
ممنون که برای عشقمون موندی
خدایا خیلی خیلی خیلی مراقب خورشید اسمون من باشا من بدون خورشیدم از سرما یخ میزنم
زهرای مهربون من بخاطر گرمای که به زندگیم میدی همیشه مراقب خودت باش
عاشقتم همه دنیای من
بوس بوس بوس به اون صورت نازت عزیزم
به امید دیدار روی ماهت هستی من
دوست دارم زهرا جونم
- ۹۴/۰۶/۲۱
