روز شمار عشق

به نام خدای مهربون من و همه زندگیم

سلام ماه قشنگم.سلام همه وجودم.خدایا شکرررررررررررررررررررررررررررررررررررتتتتتتتت...

علی این هفته به اندازه صد سال برای من گذشت.صد سال که چه عرض کنم.تو این هفته هی اومدم به روز شمار سر زدم.همش با خودم میگفتم نکنه مجبور بشم برای همیشه از اینجا برم.علی باورم نمیشه چطور شد که همه چیز ختم به خیر شد.باورم نمیشه چقدر خدا دوسمون داره.خیلی سخت بود علی خیلی...

علی اعتراف میکنم چهارکیلو تو این یه هفته کم کردم.گواهشم ترازوی خونمون.از شصت و پنج رسیدم به شصت و یک.البته این شاید تنها خوبی این هفته سخت بود.خیلی ناراحتم که چرا انقدر ناراحتت کردم.چرا مجبور شدم حرف هایی بزنم که عشقم دلش بشکنه.علی این تنها باری هست که خداروشکر میکنم که تلفنی با هم حرف نزدیم و همدیگه رو ندیدیم چون تحمل شنیدن صدا و دیدن چهره ناراحت عشقم و نداشتم.علی اول خدا بعد تو بعدشم تماسی که مامانم با مارتین گرفت.باورم نمیشه یک هفته سختی و همه چیز تو یک ساعت درست شه.ممنونم خدااااااااااااااااااااااااااااا

خیلی دوست دارم علی.علی انقدر الان هیجان زدم که نمیدونم چی باید بنویسم.خیلی دوست دارم.همین الان بم گفتی شارژ گوشیت داره تموم میشه و رفتی خونه میزنی با شارژ(خوب گوشیتو بزن به شارژ دیگه(زهرا در حال لوس بازی))

علی دیگه دارم چرت و پرت می نویسم.هفته سختی بود.مطمئنم توم نمیتونی زیاد بنویسی چون برای هر دوتامون بی اندازه سخت (وتلخ) بود.

علی زهرای همیشه بدت و ببخش...

خدای مهربونم ازت ممنونم و یه دنیا ازت خواهش میکنم مواظب عزیز دل من باش

علی جونم توم خیلی خیلی خیلی مواظب خودت باش همه وجودم

دوست دارم عشق همیشگی خودم

بوس بوس بوس بوس

به امید دیدار روی قشنگ تر از ماهت گل قشنگم

عاشقتم علی جونم

یه دنیا قلب و بوس هستی من