57
- شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ق.ظ
به نام خدای مهربونی و محبت سلام عزیزترینم.سلام عشق خوشگل و
مهربونم.خوبی علی جونم؟یه دنیا خسته نباشی مهربونم.امروز بیشتر از همیشه
کار کردی و انقدر خسته شدی که هر چقدر بگم خسته نباشی فایده نداره گل
من.علی جونم این هفتم مثل هفته های قبل از زهرا جلو زدی.مثل همیشه تو خوبی و
مهربونی و محبت تو دنیا اول شدی. علی جونم اشکال نداره روزشمار این دفعه
یکم با بقیه وقتا فرق داشته باشه؟ آخه میخوام این بار یه حرفایی و بگم که
قبلا تو روز شمار نمی نوشتم.خداکنه ناراحتت نکنم. علی جونم امروز و هفته پیش یه شباهتایی با
هم داشت که نمیتونم ساده از کنارش بگذرم.یه چیزایی که قبلا و تو سالای پیش
ندیده بودم.علی جونم هم این هفته هم هفته پیش یه جورایی شده بودی.انگار
دیگه دلت نمیخواد پیش بقیه بچه ها باشی.چند بار اومدم بات صحبت کنم ولی زود
رفتی.نمیدونم چکار کردم که از دستم ناراحتی.البته ناراحتیای تو همیشه
یجوریه که به روی من نمیاری و انقدر مهربونی که من کلی خجالت میکشم. سالای
قبل بیشتر اجازه میدادی ببینمت و کنارت باشم ولی امسال نه.یکم مدل حرف زدنت
با قبل فرق داشت. راستش علی جونم من خیلی ترسیدم.میترسم نکنه ازت دور شده
باشم یا ازم دور شده باشی.علی میدونی انتظار داشتم این روزا بهونه ای باشه
که بیشتر ببینمت.ولی نیمدونم چرا انقدر بی حوصله شدی.البته یه حدسایی میزنم
ولی نمیدونم تا چه حد درسته.برای همین میخوام از هفته بعد یجور دیگه رفتار
کنم تا شاید ناراحتی عشقم کمتر بشه.ایشالا که همینطور بشه. علی انقدر دوست دارم که نگران میشم
ناراحتیت و از من پنهان میکنی.مثلا امروز وقتی از یه نفر دیگه شنیدم که
هفته قبل از زور دست درد نمیتونستی کار کنی و من تو تمام این هفته
نمیدونستم و حتی همون روزش متوجه نشدم از خودم بدم اومد.پیش خودم گفتم ببین
چقدر از علی دور شدم که دیگه لیاقت یه همدردی ساده رو ندارم.اونوقت یه
غریبه باید همه این چیزا رو بدونه و وقتی داره برای دیگران تعریف میکنه من
بشنوم. علی میدونم رفتارایی دارم که ناراحتت
میکنه ولی باور کن خیلی خوشحال ترم اگر تو بم تذکر بدی و من اون ها رو
اصلاح کنم تا همونطور که تمام وجودم شدی منم تو قلبت باشم. قبلا بار ها و بارها بت گفتم انقدر دوست
دارم که نمیتونم درست بیان کنم.دوست دارم و عاشقتم و این حرفا در برابر
احساس من به تو خیلی کمه.ولی با این وجود بعد از این پنج سال هنوز نتونستم
زهرایی باشم که تو میخوای و این من و آزار میده.علی تو رو به همین پنج سالی
که در کنار هم بودیم قسمت میدم و ازت خواهش میکنم تعارف و با من کنار بذار
و بگو چکار میکنم که ازم دلخور میشی.چکار میکنم که برات خوشایند نیست.علی
توروخدا درکم کن.من واقعا دارم عذاب میکشم.دارم لحظه لحظه علی و میبینم که
دیگه اون احساس اولیه تو نگاهش نیست.دیگه خبری از اون لبای همیشه خندون
نیست.علی جونم ازت خواهش میکنم ، جون من ، بعد از خوندن این چیزا ناراحت
نشو و فقط من و راهنمایی کن.بخدا من محتاج راهنماییم.توروخدا خودتو بذار
جای من. من الان گیجم.سردرگمم.نمیفهمم دارم چکار میکنم.چی درسته چی
غلطه.علی سخته.میخوام بت نزدیک تر بشم ولی نمیتونم.هر کاری میکنم نمیشه.از
هر راهی میرم نتیجه نمیگیرم.تو کمکم کن.کمک کن از هم دور نشیم.منم قول میدم
علی جونم هر کاری که میگی انجام بدم.هر کاری.باور کن با تمام وجودم سعی
میکنم.فقط بم فرصت جبران بده.

خدای مهربونم اونی که میدونی بیشتر از همه دوسش دارم و با ارزش ترین چیزیه که تو دنیا دارم و به خودت میسپارم.خدایا مواظر علی من باش

علی جونم توم یه دنیا مواظب خودت باش.انقدر زیاد که جایی برای نگرانی زهرای همیشه نگران نباشه
خیلی دوست دارم علی.خیلی عاشقتم.خیلی زیاد.خیلی خیلی خیلی زیاد
یه دنیا عاشقتم.بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس به روی ماهت عزیزترینم
به امید دیدار روی قشنگ تر از ماهت گل یاس من
- ۹۴/۰۱/۲۹