81
- سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۰۷ ق.ظ
به نام خدای همه مهربونیا یکشنبه: دل تنگتم عزیز دلم.ببخش اگر به اندازه خوبیات ، خوب نیستم ... سه شنبه: امروز اومدم نمایشگاه.چقدر خوب شد که دیدمت.دلم برات خیلی تنگ شده بود.علی تو بی نهایت قشنگی ... امروز: سلام عزیز دلم.عشق من خیلی دوست
دارم.نمیدونم چرا اون کسی که یه روزی داشته برا واژه ها اسم انتخاب می کرده
برای بیشتر از مهربونی هیچ چیزی انتخاب نکرده که بگم تو اونی.علی تو همونی
که هیچ اسمی نداره.خیلی دوست دارم.خیلی عاشقتم.بی نهایت مهربونی.علی تو
خیلی برا نمایشگاه زحمت کشیدی عشق من.نمیدونم چجوری باید ازت تشکر
کنم.زحمات تو غیر قابل جبرانه تازه عشق من ازت خیلی ممنونم که بم زنگ زدی و گفتی حاتمی اونجاست.خیلی باحال بود.کلی ذوق کردم عشق من (چه ندید بدیدم علی خیلی خوب شد که نمایشگاه یه بهانه ای
شد برای اینکه مامانی و ببینم.فقط خیلی ناراحتم که نتونستم اونطوری که باید
بشون احترام بذارم.عذرخواهی من و بشون برسون عشق من علی این روزا روزای توه.میدونم چقدر این
روزا رو دوس داری و چقدر از اینکه برا امام حسین زحمت میکشی خوشحالی.از خدا
میخوام امام حسین پاداش همه این تلاشا و کارات و بده و کاری کنه تو همه
کارات موفق باشی و از همه مهم تر سلامت باشی عشق من.خیلی دوست دارم زندگی
زهرا. خدای مهربونم بی اندازه مواظب عزیزترین کسی که دارم باش.خیلی زیاد علی جونم توم یه عالمه بیشتر از قبل مواظب خودت باش گل من بی نهایت دوست دارم عشق مهربونم به امید دیدار روی ماهت فرشته قشنگ من
)



بوس بوس بوس



- ۹۳/۰۸/۰۶