89
- شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ق.ظ
به نام خدای مهربونی ها
سلام زهرای مهربونم خوبی مهربون من دلم تنگت شده مهربونم حالا میگی چرا این سوزن مهربونش گیر کرده اخه تو خیلی مهربونی زهرا مهربون منی تو مهربون منی تو مهربون منی تو مهربون منی تو مهربون منی تو زهرا جونم منم خیلی دلم برات تنگ شده عزیزم عشق من چقدر نگرانی عشق من
من که قول دادم یواش برمو بیام عزیزم تازشم بازم میگم تو نخوای نمیرم عزیزم
همه چی بستگی به اجازه تو داره زهرا.اگه تو بگی برو میرم بگی نرو نمیرم
بگی با ماشین نرو با ماشین نمیرم هرچی تو بگی همون کار رو میکنم زهرا خیالت
راحت که اگرم بگی نرو نه من ناراحت میشم نه چیز دیگه ای بلاخره تو هر کاری
ادم باید نظر بقیه رو هم بپرسه دیگه زهرا جونم خونتونم که به سلامتی داره خوب پیشرفت میکنه عزیزم دیگه کم کم کاراش تا چند ماه دیگه تموم میشه و میرید اونجا مستقر میشید. زهرا جونم اخرین روزای تابستونم که داره رد میشه و مدرسه ها از نو شروع
میشن و باید از نو بری سر کلاس عشق من منم برم سر کلاس من کلاسام خیلی کمتر
توه زهرا جونم تو هر روز باید بری مدرسه ولی من تعداد روزام کمتره زهرا
جونم ایشالا پر از انرژی بری سر کلاس عشق من یه سال پر از مهربونی داشته
باشی تازشم مدرستم که همون شد منم خیلی خوشحال شدم دلم میخواست همون جایی
که دوست داری بنمونی عشق خوشگل من زهرا جونم توم قول بده به اندازه همه مهربونیا مراقب خودت باشی عشقم عشق منی تو عزیزم به امید دیدار روی ماه تر از ماهت زهرا جونم
خدایا خیلی خیلی مراقب زهرای خوشگل من باش خیلی خیلیا
بوس بوس
بوس
بوس بوس
دوست دارم زهرا
- ۹۳/۰۶/۱۵