285

به نام خدایی که تنها شاهد عشق ماست

علی خوبم سلام

این روزا نمیدونم دقیقا چه حسی دارم.دلم خیلی برات تنگ شده.دلم برای دستات برای لبات برای قلب مهربونت تنگ شده.دلم برای نگاه خوشگلت که وقتی به نگاه من گره میخورد دوریمونو جبران می کرد تنگ شده.خیلی سخته با هم باشیم ولی دلامون و حرف دلامون این ویزیبل .آخ که چقدر دیر میگذره.ولی میدونم اون روزی که ما به هم میرسیم و به گذشته نگاه میکنیم تمام این سختیا برامون تبدیل به خاطره قشنگ با هم بودن میشه.مثل تمام این مدت که با هم بودیم.عزیز دلم منم خوب میدونم تو موفق میشی.منم خوب میدونم تو به قولت وفاداری.من بیشتر از چشمام به تو اطمینان دارم عزیز دلم.خیلی دوست دارم علی .یادمه اولین دلیل که برای فکر کردن به تو در ذهنم بوجود اومد این بود که این پسر اراده قوی داره و به هر چیزی که بخواد میرسه.الانم کم کم باید خودتو آماده کنی که تکیه گاه یه نفر دیگه هم باشی.چیزی که بش ایمان دارم.

خدایا به خاطر پاکی عشق همه عاشقا مواظب علی مهربون من باش