295
- شنبه, ۳ مهر ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ
به نام خدا
سلام علی جان خوبی مهربون زهرا.نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده.الان سه روز شده که
همدیگه رو ندیدیم.چقدر دیر میگذره.الان که دویست و نود و پنجه .تا این روز
شمار صفر بشه این وبلاگ شاهد حرفاییه که شاید به نظر تکراری بیاد ولی برای
من همیشه تازه است.حرفایی که اینجا برای هم مینویسیم همون حرفاییه که همیشه
به هم میزنیم ولی نمیدونم چرا روز شمارمون انقدر بم مزه میده.عزیزم هیچ
وقت فکر نمیکردم تو زندگیم انقدر عاشق و دل بسته به یکی بشم ولی خدا خواست
تا من مثل بنده های خوشبختش عاشق زندگی کنم و خوشبخت باشم.خیلی بت افتخار
میکنم.به خودمم افتخار میکنم که قراره با تو زندگی کنم و با تو طعم
خوشبختیو بچشم.عزیز دل زهرا دوست دارم.مثل همون دوست دارمای اول آشناییمون و
مثل همه دوست دارمایی که قراره از الان تا آخر عمرمون به هم بگیم.قربون
اون چشمای سبزت برم مواظب خودت باش عزیزم خدای خوبم تو رو به همه خوبیای دنیا مواظب علی زهرا باش.علیمو به تو سپردم تنها شاهد عشقمون
- ۸۹/۰۷/۰۳