307
- شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۳۷ ب.ظ
به نام خالق زهرا
سلام زهرا منم مثل تو دیروز یکی از همون بهترین روزای زندگیم بود . پاهام داشت می لرزید توم
داشتی می لرزیدی یاد اونوقتی که دوتایی چشامونو بستیمو انگشتامون به هم
قلاب شده دیروز صدای قلبتو شنیدم همونجوری که قراره دوباره بشنوم. زهرا من مثل تو بلد نیستم جملاتو قشنگ بنویسم خوب بالاخره تو شاعری بازی قایم باشک کار دنیا را ببین... جلوی چشمانت پنهان می شوند و تو... نمیتوانی ...پیدایشان کنی زهرا امیدوارم دوباره جمعه بتونم ببینمت و دوباره....
یادش بخیر...
- ۸۹/۰۴/۱۲