309
- شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۸۹، ۱۱:۲۳ ب.ظ
.....با تشکر ویژه از اجدادمون که اومدن اینجا خونه ساختن و یه زبون برای خودشون انتخاب کردن که منو زهرامو به هم برسونند.
سلام زهرا
موبایلم زنگ زد قلبم داشت از جا در میومد .
الو.................الو
سلام ..............................................سلام
میشه نگم..........................من بگم
نه نه خودم میگم ...............................بگم
نه نه اجازه بدید .......ا....ا...
دوست دارم زهرا جان ............................ اینو گفتم و گفتی دوست دارم .
گفتم دیگه نمیتونم گفتی چی ...............
خداحافظ
....
....
دوباره زنگ زدی ..........
سلام
سلام
.
.
.
.
.
دوست دارم عزیزم...............................بله
زنگ میزنن......یکی اومد ......... خداحافظ
______________________________
سلام زهرای خوبم
همه حرفامون واو به واو یادمه . وای که چقدر ابی بت میومد . هروقت دلم تنگ میشه اون کوچیکه رو نگاه میکنم اخه این دوتا کوچیکا بار بزرگی رو به دوش میکشن ، تازه باید مراقب بقلیاشونم باشن . زهرا به قول یه بچه ناز سیبیلاش خرابه چقدر اونوقت یعنی اون وقت که اومدی با ....نت خوب بود . چقدر امروز خوب بود اونوقت که داشتم cd رو بت میدادم یارو رسید .......دلم برای صدات تنگ شده برای نگاهت برای اون لب گاز گرفتنت .
خدایا شکرت
دوست دارم شلخته من
زهرا چرتوپرت نوشتم ولی تصویر این یه هفته رو نوشتم
خدایا خداوندا زودتر دستای مادوتارو به هم برسون
- ۸۹/۰۳/۲۹