+2

به نام خدایی که قشنگ ترین لحظه ها رو برای ما قرار داد

سلام همه وجودم.سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام همسر نازنینم

خوبی دنیای من؟ خوبی قشنگ ترین گل دنیا؟ خوبی مهربون ترین مرد دنیا؟

علی خوشگلم این پست با همه پست های قبلی فرق داره. این شماره از روزشمار مخصوص قشنگ ترین روزیه که تا حالا با هم داشتیم. روز نامزدیمون. خدا میدونه چقدر احساس خوبی دارم که دارم این شماره رو می نویسم. دلم میخواد از اولش بنویسم.از اول اول همه برنامه نامزدی.

علی جونم سخت ترین کاری که باید تو این برنامه انجام میدادم این بود که کسی هیچی نفهمه. آخه میخواستیم همه رو غافل گیر کنیم. نمیدونی چه استرسی بود. از این که خدای نکرده هیچی کم و کسری نباشه تا این که همه چی بدون مشکل پیش بیاد. همه داشتن کمک می کردنا همشم به من میگفتن تو برو به کارا خودت برس ولی من استرس داشتم نمیتونستم اصلا برم تو اتاق. وای آخراش که نمیدونی چطور بود.داشتم سنکوب میکردم. حالا میدونستم همه چی هماهنگ شده و خانواده ها همه حرفاشون و زدنا ولی بازم نمیدونم چرا انقدر استرس داشتم. تازه از اینم عصبانی شده بودم که یه سریا مثل دخترعموم و پسرعمم قرار نبود بیان ولی یهویی دیگه اومدم. علی جونم وقتی شما اومدید من هنوز کارام و نکرده بودم.داشتم سکته میکردم.همش میگتم دیر شد. تازه بعدشم مامانم گفت باید من میومدم جلو و سبد گل و میگرفتم ولی من نیومدم خیلی ناراحت شدم. وقتیم که کارام و کردم اومدم بیام جلو نمیدونم کی بم گفت الان نیا.کلی خجالت کشیدم بعدش. بعد که همه اومدن من نشستم اون طرف اتاق.صدای کولر میومد اصلا نمیفهمیدم چی اون طرف گفته میشه.کلی حرص میخوردم. متوجه نشدم کی یهو گفت شناسنامه هاشون و بدن. یهو انگار بم برق وصل کردن. بنده خدا خواهر برگشت به من با تعجب نگاه کرد منم چهارشاخ شدم گفتم خدایی خبر ندارم. دیگه خلاصه خداروشکر به خیر گذشت. بعدشم که داشتن می نوشتن بابا حسابی من و شرمنده کرد. وای علی من داشتم این طرف بال بال میزدم که صد تا رو اضافه نکنن ولی کسی بم توجه نمی کرد. نمیشدم با صدای بلند چیزی بگم میگفتن عروس چه پرروه. وای کلی شرمندم کردید علی جونم. خیلی خیلی شرمنده شدم. وقتی همه چی نوشته شد و اومدم کنارت نشستم داشتم از خجالت آب میشدم. آخه اون طرف همه آقایون بودن. بعدشم همه نگاه میکردن وای نمیدونی چقدر خجالت کشیدم. خیلی سخت بود. حتی وقتی که خطبه خونده شد و داشتی حلقه رو دستم میکردی دلم میخواست بدوم پشت مبل قایم بشم کسی من و نبینه.ویییی سخت بودا.

عشق خوشگلم نمیدونم چطور باید بابت این همه زحمتی که کشیدید تشکر کنم. هم حلقه که بی نهایت بی نهایت بی نهایت باعث شرمندگی من شد که انقدر سنگین شد ، هم هدیه هایی که اوردید و سبد گل خیلی خوشگل و شیرینی هایی که زحمت کشیدید. علی خیلی همتون خوبید. خیل زیاد از همه تون ممنونم. نمیدونم چطور باید تشکر کنم.همه تون از همین اول من و شرمنده خوبیاتون کردید. آخه کدوم خانواده ای برای خریدن حلقه نامزدی نظر دختر و میپرسن ولی شما انقدر ارزش قائل بودید که برای خریدحلقه هم نظر من و خواستید. بخدا نمیدونم چکار کنم که جبران محبت هاتون باشه. فقط میتونم از خدا بخوام که عروس خوبی براتون باشم. خداکنه بتونم دختر خوبی برای مامان و بابا و همسر خوبی برای تو باشم عشق قشنگم.

علی جونم به خاطر این که اون شب نشد بیام خونتون خیلی شرمندم. امیدوارم مامان و بابا به دل نگرفته باشن. هر چند میدونم خانواده مهربون ترین مرد دنیا مثل خودش بی نهایت خوب و مهربونن و این چیزا رو به دل نمی گیرن. عاشقتم علی خوشگل و مهربونم.

راستی علی جونم دیدی چقدر هوا گرم بود؟ کلی بعدش که فهمیدم حرص خوردم. کولر روشن بو صدا هم داشت ولی نمیدونم کی دریچه شو بسته بود. خیلی ببخشید اون روز برا گرما انقدر اذیت شدی.خیلی خیلی معذرت میخوام مهربونم.

خدایا همسرم و به خودت میسپارم. دیگه از الان تا همیشه همه زندگیم علیه.خیلی خیلی بیشتر از همیشه مواظبش باش و تو همه کاراش بش کمک کن

علی قشنگم توم یه دنیا مواظب خودت باش. جونم و نفسم دست توه

خیلی دوست دارم.ازت ممنونم که انقدر لحظه هامو قشنگ کردی. عاشقتم علی جونم

بوس بوس بوس بوس بوس مثل همیشه اول از چشمای قشنگت بعدم از سر تا پات

به امید دیدار روی ماهت همه وجودم

بوســــــــــــــــــــــ ـ ـ ـقلبـ ـ ـ ـــــــــــــــــــــس