به نام خدای 288 سلامن زهرای خوبم نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده برای دیدنت دارم ثانیه شماری میکنم یعنی کی میرسه ببینمت همین امروز ظهر !! نمیدونم چی بگم و چی نگم از کجا بگم از دلتنگی بگم یا از اینکه دارم 288 رو دو روز دیرتر مینویسمفقط همین رو میگم خیلی خیلی ... دوست دارم زهرا
جات خیلی خیلی خالی بود ایکاش توم بودی و کنار هم بدون دلتنگی دعا میکردیم
هر جا میرفتم هر جا که بودم وقتی دونفر رو میدیدم که دستاشون توی دست همه
دلم برای دستات پرپر میزد ثانیه ای نبود که به خودت و عشقمون فکر نکنم تا
تونستم دعا کردم برای تو برای خودم برای همه گفتنی زیاده ولی همشون فقط
برای توه باید بت بگم نمیشه نوشت دلم برای چشمای قشنگت تنگ شده میخوام
زودتر ظهر بشه بیام ببینمت ولی واقعا دوری سخته اونم دوری از عزیز ترین
کست. زهرای گلم دلم خیلی برات تنگ شده نمیدونم تا ظهر چجوری خودمو نگه دارم که نیام خدایا ترخدا این دوسه ساعت زودتر تموم شه من بتونم زهرامو ببینم خدایا خدایه خوب و مهربون تا 287 مراقب زهرای گل من باش خودت میدونی چقدر دلم براش تنگ شده
به نام خدای خودمون دوتا علی مهربونم سلام این پست و در حالی میزنم که بیشترین فاصله ممکن
از همدیگه رو داریم تجربه میکنیم.یاد اون روز افتادم که تو دفتر کنا هم
نشسته بودیم.من داشتم پست میزدم ولی تو نمیدونستی.دنیا چه بازی هایی
داره.یه روز اونقدر نزدیک، یه روز انقدر دور.علی هر چقدر از دلتنگیم برات
بگم کم گفتم.جمعه وقتی تو جلسه نشسته بودم به لحظه هایی که با هم بودیم فکر
میکردم.انقدر غرق فکر کردن بودم که گذشت زمان و احساس نکردم.چقدر خوبه حتی
وقتی بت فکر هم میکنم زمان برام زود میگذره.علی میدونم خودتم میدونی ولی
دلم میخواد تو این دفترم ثبت بشه.برای عشقمون دعا کن.از امام رضا بخواه هر
چه زود تر بطلبه با هم بریم.بخواه هر چه زود تر این سختی تموم بشه و بتونیم
با آرامش در کنار هم زندگیمونو شروع کنیم. علی چقدر عکسی که تو حرم گرفته
بودی قشنگ بود.وقتی اون عکس و میبینم حس میکنم تو حرمم.وای خدای خوبم کمکم
کن.کمک کن بتونم این دلتنگی و تحمل کنم و قولی که به علیم دادم و
نشکونم.عزیز دلم خیلی دوست دارم خیلی... خدای خوبم مواظب عشق منو علیم باش.از علیم خیلی دورم.امید زندگیمو به تو میسپرم خدایا امید همه عاشقا رو نا امید نکن